نتایج جستجو برای عبارت :

ناله شیطان لعین در روز غدیر و مبعث

ناله شیطان لعین در روز عید غدیر و مبعث
 
شیخ عبد الله بن جعفر حمیری رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:
✍ ٣٠ ـ قال : وحدثنی مسعدة بن صدقة قال : حدثنی جعفر بن محمد ، عن أبیه : « إن إبلیس عدو الله رنّ أربع رنات : یوم لُعن ، ویوم اُهبط إلى الارض ، ویوم بعث النبی صلى الله علیه وآله ، ویوم الغدیر » 
امام باقر سلام الله علیه فرمودند: دشمن خداوند شیطان، چهار مرتبه ناله ای با صدای بلند و محزون زد: روزی که لعن شد؛ روزی که به زمین آمد؛ روز بعثت پیا
همه پیمانه شکستند،دلم ناله کند
درِمیخانه ببستند،دلم ناله کند
زخجالت نرسدباده به مستان،سرِشب
همچودیوانه بخندند،دلم ناله کند
نشتابندبه پروازکه مرغان هوا
همچومن لانه پسندند،دلم ناله کند
ماهیان ازدلِ دریا به سواحل زغمت
همه ازحال برفتند،دلم ناله کند
مه وخورشیدوفلک،غم بسرایندبه هم
رختِ چون سایه بپوشند،دلم ناله کند
شمع وپروانه به هم چشم بدوزندزشوق
به جدائی،چوتوسوزند،دلم ناله کند
گل وگلزارببازند،چنان غنچه ی خود
همه ازریشه بپوسند،دلم نال
عید مبعث مبارک باد.
چند نکته مهم:
شب و روز مبعث از بزرگترین جلوه های الهی در ماه رجب و مانند شب و روز قدر که نگین ماه رمضانند، نگین ماه رجب می باشند.
امام جواد ع : برای عامل در شب ۲۷ رجب اجر عمل ۶۰ سا‌ل است.
افضل اعمال آن زیارت حضرت امیر المومنین علیه السلام است.
روز ۲۷ رجب: از اعیاد عظیمه است، یکی از ۴ روزی است که در تمام سال امتیاز دارد و برابر روزه ۷۰ سال است
از اعمال دیگر بسیار صلوات فرستادن و زیارت حضرت رسول و امام علی علیهما السلام می باشد.
"مف
با سلام خدمت یکایک عزیزان با ایمان و دوستار اهل بیت علیهم السلام، ضمن عرض تبریک سال نو، و آرزوی بهترین ها برای شما، روز «14 فروردین 98» که مصادف است با سالروز مبعث پیامبر عظیم الشان (ص) را تبریک می گویم. امیدوارم در سایه نظر ایشان و هدایتشان راه و مسیر زندگی مان را درجهت قربه الله بپیماییم.

ادامه مطلب
آیا می‌دانید که ۲۷ رجب چه روزی است؟ آیا می‌دانید که مسلمانان اهل سنت چه روزی را روز مبعث می‌دانند؟ آیا از وقایع روز مبعث اطلاع دارید؟ ستاره در این مقاله به این سؤالات و سؤالات فراوان دیگری در مورد مبعوث شدن پیامبر اسلام (ص) پاسخ خواهد داد.۲۷ رجب بر اساس اعتقاد شیعیان
ما شیعیان اعتقاد داریم که حضرت محمد (ص) در روز ۲۷ رجب سال ۴۰ عام‌الفیل که ۱۳ سال قبل از هجرت بود به پیامبری مبعوث شد. اعمال روز ۲۷ ماه رجب بسیار فراوان است و انجام آن‌ها استح
ناله
ز داغ عشق تو خون شد دل چو لاله ی من
فغان که در دل تو ره نیافت ناله ی من
مرا چو ابر بهاری به گریه آر و بخند
که آبروی تو ای گل بود ز ژاله ی من
شراب خون دلم می خوری و نوشت باد
دگر به سنگ چرا می زنی پیاله ی من
چو بشنوی غزل سایه چنگ و نی بشکن
که نیست ساز تو را زهره سوز ناله ی من
بعد آسمان ملک سلیمانم آشناست    آسوده‌ام که خلعت یارانم آشناستبه حال عاشقانم کسی داند              میخانه کجاست که جانانم آشناستاز ناله‌ها ناله ستانم نمانده‌ای            دیوانه‌ام که ناله مستانم آشناستناتوانیهای من در کوی دوست            بیشتر از داغ هجرانم آشناستاین صد هزار ساعت عشق               در آتش و پیمانم آشناست
بعد آسمان ملک سلیمانم آشناست    آسوده‌ام که خلعت یارانم آشناستبه حال عاشقانم کسی داند              میخانه کجاست که جانانم آشناستاز ناله‌ها ناله ستانم نمانده‌ای            دیوانه‌ام که ناله مستانم آشناستناتوانیهای من در کوی دوست            بیشتر از داغ هجرانم آشناستاین صد هزار ساعت عشق               در آتش و پیمانم آشناست
عیدی مبعث بود روح ولایت محوری/باولایت تاشهادت دررکاب رهبری/جبرئیل آمد حراءرا نورباران کرده است/دین وقرآن تاهمیشه هست دین حیدری/بهراسلام وولایت کربلا شورآفرین/شیعیان تاروزمحشر مذهبش شدجعفری/اهل بیت مصطفی راازحراء نورآمده/باولایت آل احمد می نماید سروری/انقلاب کشورما مامن عصرظهور/گشته الگوی جهانی بانوای برتری/میرسداز نسل احمد یوسف زهرابه شوق/میدهم هردم سلامی برامام آخری/
 ناله ی گربه ها روشنیدین چطوریه ؟ اینطوریه که اولش یه صدا در میارن بعد که نگاهشون میکنی هیچ گونه بازخوردی ندارن بعد بیشتر توجه میکنی دیگه شروع میکنن هی ناله ناله بعد یه جیغم میزنن از یک نواختی در بیان بعد باز ناله ناله در اخرم که میبینن هیچ بخاری ازت بلند نمیشه جوری به زمینو زمان میزنن خودشو وحشی بازی در میارن که میگی باششششه خیل خب اصلا هرچی تو بگی ://  پشت رلم تو بشین :// فقط غنچه مبارکتو ببند ://
بعضی آدم هام همینطوری ان تا میتونید ازشون دوری
 
یا حمید بحق محمد (ص)
السلام علیک یا حبیب الله و یا رسول الله (صلی الله علیه و آله)
عید مبعث، عید به بعثت رسیدن رسول خدا، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) بر محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تمام مسلمانان جهان مبارک باد
 
یا حمید بحق محمد (ص)
السلام علیک یا حبیب الله و یا رسول الله (صلی الله علیه و آله)
عید مبعث، عید به بعثت رسیدن رسول خدا، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) بر محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تمام مسلمانان جهان مبارک باد
عید مبعث پیامبر اسلام(ص) تبریک و تهنیت باد
شب هست و شبی زیبا، طرب‌انگیز، روح افزا! وه! وه! چه شبی نبکو، روشن ترین شبها! از یمن وجود تو،  شیدا شده عالم ها در سایه ی احمد شد، اسماء خدا پیدا خورشید غروب کرده، از ساحت شمس اومهتاب خضوع کرده، از طلعت آن مهسا ما را  چه رسد گوییم، مدحت رسول‌اللهما شب پرگان هستیم، او نور جهان آرا در زیر لوای  تو مجموع شده هر فردآن روز شود واقع، آن «طامةُ الْکبری»! تو خیر البشر باشی، سوگند به کلام اللهمجنون جمال تو ج
در سالروز بعثت پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله، جمعی از مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، صبح امروز با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.نوجوان خامنه‌ای در نماهنگ «مبعث، هم‌دلی، وحدت» مروری بر این دیدار داشته است.
         


با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید : 
کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 344.6 MB
کیفیت متوسط و فرمت Mpeg و با حجم52.7 MB
کیفیت پایین و فرمت Flv و با ح
این زندگی خودته
درسته زندگی سختی داری و تحملش سخته
ولی این بهرحال زندگی خودته
میتونی پاشی و تغییرش بدی
میتونی بشینی صب تا شب ناله کنی و غصه بخوری
دوروبرتم ک ببینی از این نوع دومیا زیادن که همش در حال ناله ان
انتخاب با خودته
پاشو تغییرش بده تا زندگیی داشته باشی ک خیلیا ندارن✌
شاید همه ناله های تارِ صدایم همان پودهای نبافتهِ کیسوی توست که بدست باد بی اعتبارِ صداقت گاه بالا وگاه پائین . . . گاه دور و گاه نزدیک می شود کاش میان این تن و آن تو خطی فاصله نبود به پهنایِ دیواری از چنس مـــــن ، از جنس تـــو
امشب از محدثه چیزی پرسیدم و او جوابم را داد. اگر از خود جواب که خوشحالم کرد بگذریم، از نحوه جواب محدثه بیشتر به وجه آمدم. شبیه مادری بود که می دانست ناله های کودک اش چه علتی دارد.این روزها با خودم درگیرم. که به محدثه کی زنگ بزنم؟ بزرگترین تردید زنگ زدنم این هست که با زدنم ناراحت شود و دوم، جذاب نباشم. در واقع تماس یعنی صدا، و صدا تنها ضعف من در زندگیم هست که نمی توانم درستش کنم.
​​​​​​
همسر... همونی که کنارش انگشتتو تکون میدادی بیدار میشد... این روزا اونقدر خسته‌س که یه ساعت تمام کنارش ناله زدم و بیدار نشد!!!
+ ولی من اگه خدا بودم مریضی نمی‌آفریدم!! ... شایدم می‌آفریدم! ولی خب انصافا آدم وقتی سالمه خب خوشحاله که سالمه دیگه... وقتی هم مریضه به جون خودم قدر سلامتی رو نمیدونه!!! صرفا ناشکری میکنه و ناله میزنه!!
آخرای سوم راهنمایی که بودم با نسیم قرار گذاشتیم که یه وبلاگی بزنیم و یه سری بخش‌ها داشته باشه و یه سری مطالب بنویسیم توش. یه روزی بعد نماز صبح نشستم یه مطلبی نوشتم و خیلی خوب دراومد. از اون به بعد هر وقت می‌خواستم چیزی بنویسم و هی خوب نمی‌شد می‌ذاشتمش صبح‌ها بعد نماز می‌نوشتمش و خوب می‌شد.امروز صبح اتفاقی نوشتنم اومد. این بود که پست قبلی خیلی حماسی و پر از ناله شد. :)) در حالت عادی شاید انقدر ناله نداشته باشم برای کردن. عذرخواهی می‌کنم خلاص
ماه فروماند از جمال محمدسرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیستدر نظر قدر با کمال محمد
وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامتلیلهٔ اسری شب وصال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسیآمده مجموع در ظلال محمد
عرصهٔ گیتی مجال همت او نیستروز قیامت نگر مجال محمد
وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوسبو که قبولش کند بلال محمد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتدتا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتبادنور نتابد مگر جمال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابن
شرر به خرمن آل عبا زدی ای شمرچه آتشی به دل ماسوی زدی ای شمر
مگر که زینت دوش نبی نبود حسینچرا قدم روی عرش خدا زدی ای شمر؟
حسین فکر نجات تو بود اما حیفلگد به بال و پرش بی هوا زدی ای شمر
هنوز جان به تنش بود مرتضی آمدبه ناله گفت: عزیز مرا زدی ای شمر
نفس نفس زد و ناله کشید "یا أماه" میان پهلوی او نیزه جا زدی ای شمر
نسوخت قلب تو از ناله ی " بُنیَّ حسین"به پیش دیده ی خیر النسا زدی ای شمر
حسین آب طلب کرد در ته گودالتو در عوض شه لب تشنه را زدی ای شمر
هزار و نهصد
من بی خیال ناله ایران نمیشوم
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ، ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند.مرد به حضور خان زند می رسد. خان از وی می پرسد که چه شده است ؟ این چنین ناله و فریاد می کنی؟
مرد با درشتی می گوید دزد همه ی اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم.
خان می پرسد وقتی اموالت به س
برای مشاهده تصویر در ابعاد اصلی ، روی تصویر بالا و یا اینجا کلیک کنید.–لینک کمکی – پیکوفایل–
برای مشاهده تصویر در ابعاد بسیار بزرگ، اینجا کلیک کنید.–لینک کمکی – پیکوفایل–
برای دریافت فایل لایه باز (psd) تصویر اینجا کلیک کنید.
–لینک کمکی – پیکوفایل
مبعث  حضرت یاسین محبت  وطاهای مودت 
حضرت خاتم الانبیا بر همه علاقمندان ورهروان  راستینش گرامی ومبارک باد


بعثت رسول خدا منتی برای همه بشریت است  زیرا به واسطه رسالت نبی  اکرم
هویت وآزادگی وکرامت انسانی تحقق یافت وانسانیت به مرحله جدیدی از تکامل راه یافت
 
بهاری که خاک را سبز میکند... یقینا از پسِ سبز کردنِ چراغ های قرمز هم بر می آید...
من به این اتفاق ایمان دارم... سال نو بر همه مبارک باد.
 
عید مبعث هم مبارک:)
 
 
تازه تولد مادربزرگمم ۵ فروردین بود:) روحت شاد عزیز:)❤
 
 
سلام به بازماندگانِ ۹۸
خیلی عجیبه برام تاریخِ توی پست ها که زده ۹۹
ادامه مطلب
دریافت
متن:
ای ناله به جایی نرسیدن تا کی؟     وز باغ حضور، گل نچیدن تا کی؟
آه ای گل سرخِ مانده در خیمۀ سبز      دیدن همه را، تو را ندیدن تا کی؟
بله قسمتی از اول طرح مشکل داره و طرح خیلی جالبی نشده.(شاید بشه گفت:حیفِ شعر)(ن1)
پی‌نوشت: اگه می‌خواستم از خودم و حالم بگم واقعا نمی‌دونم از کجا و چطور باید شروع می‌کردم و ادامه‌ش می‌دادم.(ن2)
پی‌نوشت2: اره وقتایی هم هست که غم میاد، ولی دیگه اصلا برام جالب نیست که بیام اینجا بروز بدم. حس می‌کنم یه جور مظلو
اونقدر آدمها قبل من و تو غصه خوردن، لب پنجره سیگار کشیدن، عاشق شدن، فارغ شدن، فحش دادن..اونقدر آدمها قبل من و تو بردن، باختن، گذاشتن رفتن، گم و گور شدن..
اونقدر آدمها قبل من و تو به گذشتشون فکر کردن، حسرت خوردن، بغض کردن..حالا کجان؟
رها کن رفیق.. رها کن بره..
گله ها را بگذار !ناله ها را بس کن !
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی !
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را !
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود !
تا بجنبیم تمام است تمام !
روزها  رو  دیدی که
خلاصه کتاب شب های روشن
سروش حبیبی – مترجم کتاب – می‌نویسد: شب‌های روشن دو فریاد اشتیاق است که طی چند شب در هم بافته شده است. پژواک ناله‌ی دو جان مهرجوست که در کنار هم روی نیمکتی به ناله درآمده‌اند و راهی به‌سوی هم می‌جویند و درِ گشوده‌ی بهشت خدا را به خود نزدیک‌تر می‌یابند.
داستان کتاب شب های روشن در مورد جوان رویاپردازی است که تنهایی را به خوبی درک می‌کند. کسی که سال‌هاست تنها زندگی می‌کند و مانند دیگر شخصیت‌های اصلی داستایفسکی با م
یا
محمد(ص) حسن تو آئینه ی ایزد نماست
یا محمد(ص) خاک پایت چشم ما را توتیاست
یا محمد(ص) راه تو راه رسیدن تا خداست
یامحمد(ص) نام تو بر دردهای ما شفاست 

حضرت
جبریل با صد شوق آورد این خبر را
شب گذشت و ماه رویی با خود آورده سحر را
عید مبعث شد محمد(ص) رهنما گشته بشر را
آی انسان چشم بگشا و ببین شق القمر را

ای
سراپا نور بنمودی حرا را نور باران
از خدا آمد ندا اقراء بخوان آیات قران
تا گشودی غنچه ی لب را رسید از ره بهاران
 خرمی بخشیده لبخندت به باغ و جویباران

از سرِ شب، غربت و دلشوره ام بسیار شدغصه ی یک عمر، بین سینه ام انبار شدخواب بودم، غافل از احوال خود، تا ناگهانبا صدای ناله ای محزون، دلم بیدار شدناله می فرمود: یا عَطشان... بُنیَّ یاحسیناز همین ناله، دو چشم عرشیان خونبار شدچشم وا کردم لباسی غرق خون دیدم به عرشتا نظر کردم بر آن، از گریه چشمم تار شدآی نوکرها میان سجده، شکر حق کنیدباز هم ایام خوبِ نوکری تکرار شدپیرهن مشکیِ ما تعظیم راه کربلاستعلتش این است در چشمانِ دشمن، خار شدنام شیرینت، رسولِ
ای خدااین ناله های زارکیست


 ای خدااین ناله های زارکیست                      این فغان وگریهءغمبارکیستزینب امشب سوگوارمرتضی ست          غرق درسوگ علی ارض وسماستای یتیمان باز بی  باباشدید                         بازهم بیکس دراین دنیاشدیدتیغ زهرآگین جهل منجلی                          عاقبت شدقاتل مولاعلیکوفه امشب بوی زهرامیدهد                      بازمجنون سوی لیلامیرودپرگشوده روح عالم ازتنش                    
ماه در آن شب تار وهول انگیز، لب فرو بسته بود و مرتب به اطرافش نگاه می کرد.‌تا چشم کار می کرد ، سیاهی بود و ظلمت. ماه ، در حالی که ناگفته های حزن آلودی را در دلش تلمبار کرده بود، بی صدا، رازهایش را بر ریل شب، حرکت می داد.خورشید ، مغرورانه به دنیا چشمک زد و با ناز و ادای خاص زنانه اش، به تماشای جهان مشغول شد. خورشید مغرور، مرا یواشکی می پایید. ( این تنها جمله ایست که ماه ناخدآگاه، از جریان سیال ذهنش به بیرون پرتاب کرد) بخوبی پیدا بود که خورشید، پی به
داشتم بلاگ مجید گروسی رو میخوندم یه پست داشت که میگفت دوباره دارم زیاد پست میزارم یعنی که احتمالا از دوستام دور شدم اینو من به شدت تو خودم حس میکنم یعنی مثل اینکه مقداره ثابتی روابط اجتماعی توم وجود داره که باید خالی شه و اگه نتونم رو دوستام خالیش کنم میام روی بلاگ میریزمش که شامل چس ناله و اینا میشه 
خلاصه این که پست نیزارم از نظر خودم خیلی خوبه و همش به خواطر دوست های جدیدیه که پیدا کردم
 بلاگ مجید هم اینه  magaroo.blog.ir بعد خیلی ادم خفنیه ولی خو
 
گیرم نشاط و شادی دنیا را     
یک سر به دامن دل من ریزند
آیا در آن زمان که بخندم شاد     
لرزان لبی ز ناله نخواهد سوخت؟
طفلی درون کلبه تنگی سرد     
با مادری گرسنه نمی لرزد؟
آخر کنار حسرت و رنج ای دوست     
فارغ کجا توان شد و خوش خندید؟
آن اشک را چگونه نباید دید؟     
وان ناله را چگونه توان نشنید؟؟؟؟؟
می‌خواستم این روزها آه و ناله نکنم. متأسفانه چیز دیگری جز ناله ندارم. نه، حتما دارم. چند روز پیش با خودم گفتم حتما دیگران هم سهم دردشان را می‌کشند. مگر فقط من در این عالم درد دارم؟ بعد اجازه دادم جهان دورم بپیچد. کمی درد آرام شده بود. که چیزهایی جز ناله هم دارم؟ حتما. می‌دانید از کجا فهمیده بودم درد آرام شده؟ از شدت درد از خواب بیدار شدم. تا وقتی درد شدید است خواب نمی‌بردم. وقتی از خواب بیدار شدم، همه جا تاریک بود و فقط اتاق من روشن مانده بود. م
ای دلا دل بزومه شه دل ره نارمه لیلا خانم
ای عمارت دکشیمها منزل ره نارمه لیلادخانم
عمارت دکشیما چوی خلیلی لیلا خانم
همه در وطن و من در غریبی لیلا خانم 
 
ای عزیزم ناله نکن ناله نکن لیلا خانم
منه بسوته دل ره پاره نکن لیلا خانم
منه بسوته دل گلاب شیشه لیلا خانم
گلاب شیشه ره ته ضایع نکن لیلا خانم
 
هی های برو های نشو بهار بلبل لیلا خانم
ته وسه خونما منزل به منزل لیلا خانم
نماهنگ زیبای #والا_محمد (ص) از مهدی یغمایی با زیرنویس انگلیسی
#نماهنگ
#یغمایی
#کلیپ
#حضرت_محمد
#حضرت_محمد_ص
#پیامبر
#پیامبر_اعظم
#مبعث
#عید_مبعث
#زیرنویس
#هادی_حسامی
#mahdi_yaghmaei
#yaghmaei
#clip
#music_video
#video
#hadihessami
[ویدئو ۲:۵۸]
مشاهده مطلب در کانال
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صدای خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ...با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ... تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صدای خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ...با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ... تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
خلاصه مطلب| شب و روز مبعث ؛ قله ماه رجب و از شبهای قدر
▫️شب ۲۷ رجب از لیالی قدر است.
▫️نکته بسیار جالب و عجیب درباره شب و روز مبعث حضرت رسول اکرم(ص)، آنست که این شب و روز تعلق ویژه به امیرالمومنین علی(ع) دارد.
▫️عجیب تر آنکه اهل معنا مانند مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در المراقبات و جناب سید در اقبال الاعمال و شیخ عباس در مفاتیح می فرمایند که توصیه شده در این شب به حرم حضرت امیر(ع) مشرف شوید و شفای بیماران خود را از مولا بگیرید.
▫️شب مبعث؛ ش
 چندته اصطلاح گیلان ٚ گیلکی دل که «بۊرمه» مفهۊم ٚ وأسه استفاده بۊنن:
اۊشماره | اۊرۊشواره (اِ.)(فارسی: شیون ؤ ناله کردن) جۊمله دل:➖ زنهٰ‌کان قبر ٚ سر اۊشماره گۊدن.(=زن‌ها بر رۊی قبر ناله می‌کردن.)
 
فنار فنار (ق.)(فارسی: گریه زاری کردن) جۊمله دل:➖ وچهٰ‌کان فنار فنار بۊرمه گۊدن.(=بچه‌ها زار زار گریه می‌کردن.)
 
ونگ (اِ.)(فارسی: با صدای بلند گریه کردن) جۊمله دل:➖ زأک ٚ مۊرسؤن ونگ زئن.(=مثل بچه‌ها شیون می‌زدن.)
 
گله ها را بگذار!
ناله ها را بَس کن!
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!
زندگی چشم نداردکه ببیند
اخم دلتنگ تو را...
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود!
تا بجنبیم تمام است تمام...!
مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت؟!
یا همین سال جدید ؟
بازکم مانده به عید...
این شتاب عُمر است...
من و تو باورمان نیست که نیست!
| فخرالدین موسوی سوادکوهی |
یه پسر خاله دارم،
 
عین هومن جعفری هست (همون که داداش کامرانه که خواننده ن)، یعنی این بشر کپی این ابلهه. و عین اون ابله هم ناله میکنه وقتی حرف میزنه، انگار داره رابطه جنسی برقرار میکنه همون لحظه. یعنی حالت به هم میخوره از صدای این نکبت.
هی این زنگ میزد هی صداش میرفت روی اعصابم. خیلی هم چرت و پرت میگفت (ما عین خواهر و برادر بزرگ شدیم، یعنی از بچگی با زدن به سر و کله هم بزرگ شدیم البته بعد از چهارم ابتدایی برای سالهای سال از هم جدا شدیم). یه مدته دیگه
 "شعر کودکانه جوجه من"جوجه پر طلاییزرد و سرخ و حنایی
پرهات رنگا رنگهراه رفتنت قشنگه
ای جوجه قشنگمجوجه رنگارنگم
حناییه سر توچه خوشگله پر تو
   بیشتر بخوانید: "شعر کوتاه برای کودک 2 ساله"
 
**********اشعار کودکانه**********
 
"جوجه نافرمان"
گفت با جوجه مرغکی هشیارکه ز پهلوی من مَرو به کنار
گربه را بین که دُم عَلم کردهگوش ها تیز و پشت خم کرده
چشم خود تا به هم زنی بردتتا کُله چرخ داده ای خوردت
جوجه گفتا که مادرم ترسوستبه خیالش که گربه هم لولوست
گربه حیوان خو
این روزها دارم فرندز رو می بینم. شاید این فقط سریال باشه با یه سری داستان های فانتزی اما من مطمینم همه اونهایی که یه بار این سریال رو دیدن دلشون می خواسته اون موقعیت (زندگی با پنج تا دوست خوب) رو تجربه کنند. یا شاید در لحظه ای خودشون رو به یکی از اونها نزدیک دیدند یا حتی در قلبشون یکی از اونها رو دوست داشتند. می بینید ما کمترین چیزها رو هم هیچوقت نداشتیم. همیشه در جایی زندگی کردیم که از ترس قضاوت شدن حتی تخیل هم نکردیم. از ترس آینده مبهم مستقل نشد
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوتش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست در حال جان دادن، زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال ن
سه ویژگی افراد ناموفق و ضعیف‌النفس: به هم بافتن آرزوها، آه و ناله زیاد، در فکر چاره و اصلاح نبودن
معمولًا افرادی که از لحاظ روح و روان، سالم و با نشاط‌اند و انحرافی پیدا نکرده‌اند، کمتر به تخیل و به‌هم بافتن آرزوهای دور و دراز و نامعقول می‏‌پردازند؛ همیشه عملی فکر می‌کنند و عملی آرزو می‌کنند، یعنی آرزوهای آنها در جهت همان مداری است که در زندگی دارند، روی بال و پر خیال نمی‌‏نشینند و آرزوی امور ناشدنی را نمی‌کنند. 
ولی افراد ضعیف که مب
در قلبم آتش است. می فهمم کسانی را که بر سر مزار عزیزی محکم بر سر و سینه می کوبند و ناله سر می دهنددرون من هم کسانی هر روز بر سر و سینه می کوبندناله های جگر خراش سر می دهنددلم آشوبی دارد که فرو نمی نشیندبگذریم از دلتنگی که اسبش را لگام زدم تا کی طاقت بیاورم این غم را ؟تا کی صبر کنم این دوری را؟ای همه جان و جهانم تو
ماه رجب درمان دردهر مسلمان/بالا برد دین و ولاوصبر وایمان/درپرتو قرآن وعترت سربلندی است/باشد دعا یک ارتباط خوب یزدان/رحمت فراوان میشود ازبهرشیعه/ماهی که استغفار دارد بهرانسان/بامغفرت نزدیک رب العالمین شو/هرمشکلی بالطف حق گرددچه آسان/ماه ولایت محوری ازعشق حیدر/از عشق او برشیعیان گردیده احسان/ماهی که عید مبعث پیغمبرماست/نازل شده جبریل براحمد فراوان/ با پاکی دل بروصال حق وضوکن/عزت ببارد از نمازت مثل باران/ماه رجب دارد نشانی سوی مهدی/بهرظهور
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من بی خیال داغ شقایق نمی‌شوم
نا
مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید
 
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید
 
زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی آنجا به امید قبسی* می‌آید
 
هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست
هرکس آنجا به طریق هوسی می‌آید
 
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید
 
جرعه‌ای ده که به میخانهٔ ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی می‌آید
 
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بران خوش که هن
نماشون یکی از پرکاربردترین کلمه های شعر مازندرانی است، چون همه اتفاقات غمگین و تلخ احتمالاً در نماشون اتفاق میافتند.
نماشون در لغت به معنای غروب است وقتی که خورشید شیفتشو تموم میکنه و به ماه تحویل میده. به نظر خودم بازی زیبایی داره با کلمات، نماشون یعنی وقتی که نما میره.
نماشون آنقدر در شعر مازندرانی غمگین است که شاید ده ها شعر با آن شروع میشود، یکجا شاعر با آمدن غروب دلتنگ میشود و ناله میکند
نماشون صحرا مه ونگ ونگه
غروب شد و در صحرا صدای نا
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوت ش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست که جان می دهد زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال نور
۱.از هفت و نیم صبح که مانیا رو رسوند مدرسه راه افتاده..یه ربع پیش زنگ زدم گفت: ده دقیقه ی دیگه می رسم!
#خدای بزرگ هر جا که هست سلامت دارش :)
 
۲.من و بابام و یکی از خواهرم اگه در حد مرگ هم مریض باشیم یه ناله ام نمی کنیم .هر چی درد و مریضیمون بیشتر باشه ساکت تر میشیم دقیقا برعکس مامانم..مامانم از سیصد و شصت و پنج روز سال سرجمع سیصد روزشو مریضه و  هر روز انقدر صدا میزنه و ناله می کنه و به ائمه پناه میبره که  قشنگ چهارده معصومو میاره جلو چشمون..همشون خون
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوتش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست در حال جان دادن، زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال ن
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوت ش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست در حال جان دادن، زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال
اندیشه ام خشکید دراین ناکجا آباد
این ناله ها هرگز نمی گنجد دراین فریاد
تا در کف تو رشته تقدیرهای ماست
پروردگارا داد خواهم من از این بیداد
من بنده سرکش نبودم نیستم شاید
این بار از دستت عنان بنده ای افتاد
تو سوزها در سینه خواهی ناله ها در دل
من یک خدای شاد می خواهم خدای شاد
من شعرهای تازه می خواهم زبانی نو
من دشت خواهم سبزه خواهم سایه شمشاد
من دامن یک کوه سرکش در بغل خواهم
من بید می خواهم که رقصد با صفای باد
یک چشم پر می خواهم از احساس دیدن ها
یک گ
چرا امام حسین ع محبوب قلبهاست
 

هنگام خلقت انسان خداوند میخواست ازخاک انسان را خلق کند
لذا به ملائک مقربش دستور داد که از نقطه ای مشخص در زمین
(که محل کنونی کعبه میباشد)مقداری خاک بیاورند به جبرئیل
دستور داد جبرئیل آمد و مقداری خاک برداشت وخواست برود
که زمین به ناله درآمد و گفت چرا میخواهی ذراتم را ازمن جدا
کنی؟
جبرئیل دلش از ناله های زمین سوخت واز بردن خاک منصرف
شد ودست خالی برگشت وخداوند این بار اسرافیل را فرستاد
وهمین داستان برای اسرافی
شهید آوینی میگه یه زمانی واسه اینکه خودم رو روشن فکر جلوه بودم، کتاب های فلسفی غربی میزدم زیر بغل و می چرخیدم. اون روزا نشانه ی روشن فکر بودن دور دور کردن با کتاب فلسفی بود. امروز اما نشانه ی روشن فکر بودن یه مریضی خطرناک هست یعنی نق زدن، آه و ناله کردن، غر زدن، داد و بیداد کردن، آه و فغان و واویلا گفتن از دست تمام مخلوقات.

خواستم بگم این روشن فکری نیست، این یه مریضیه که اول از همه دودش تو چشم خودت میره و خودت از لحاظ روحی زندگی تلخ تری رو تجربه
تواتر حدیث غدیر در کلام علامه محمد تقی مجلسی رضوان الله علیه
عالم جلیل القدر شیعه علامه محمد تقی مجلسی قدس الله روحه الشریف می‌نویسد:
وقال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فی غدیر خم ألست أولى بكم من أنفسكم ؟ قالوا : بلى یا رسول الله. فقال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: من كنت مولاه فعلی مولاه كما رواه العامة والخاصة متواترا.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم فرمودند: آیا من سزاوارترین افراد به خودتان نیستم؟ [حاضرین] گفتند: بلی، ای پ
به‌یادِ رویِ گُلی در چمن چو ناله کنم،
هزار خون به دلِ داغدارِ لاله کنم
زِ بس که خون به دل‌ام کرده دستِ ساقیِ دهر،
مُدام خون عوضِ باده در پیاله کنم
به جدّ-و-جهد اگر عقده‌هایِ چین شد باز،
من از چه رو به قضا کارِ خود حواله کنم؟
شدم وکیل از آن‌رو که نقد، فی‌المجلس،
برایِ نفعِ خود این خانه را قباله کنم
من ام که طاعتِ هفتادساله‌یِ خود را،
فدایِ غمزه‌یِ ماهِ دو هفت‌ساله کنم
به‌غیرِ توده‌یِ ملّت چو هیچ‌کس کس نیست،
چرا زِ هر کس و ناکس من اس
" بشر مادّی در بیابان ظلمانی مادّه زندگی می نماید و در دریای کثرات غوطه ور است. هر موجی از علائق مادی او را به جایی می افکند. هنوز از صدمات آن موج به خود نیامده،‌ موجی سهمگین تر و هولناک تر از علاقه ی مال و ثروت و منصب و زن و فرزند و غیره،‌ سیلی بر او زده در میان امواج خروشان دیگر پرتابش می کند،‌ به طوری که ناله و فریاد او هم به گوش نمی رسد. به هر طرف می نگرد با حرمان و حسرت رو به رو می شود. در این میان گاه نسیم های روح بخش جذبات الهی او را نوازش می د
عشق و دوری را خدا تقدیر کرد حکمتش بوده ولی با جبر کرد جسم خاکی را فراقت پیر کرد چون کنم وقتی که نتوان صبر کرد ? چشمت آنطوری به قلبم تیر کرد نیشتر گویا ز چنگ ببر کرد چشم چون نقش تو را تصویر کرد این دلم در گریه کار ابر کرد دل بسی ناله ی بی تاثیر کرد دور شد غربت مرا در قبر کرد ...
بازگویم غم خودعاشقی ام عارکه نیست
دلِ بی کینه ی ماپرشده انبارکه نیست
شده ام عاشق وشیدای دوچشمان سیاه
عاشقی بستنِ لب هاوفقط زارکه نیست
شده پراشک،وجودم زتمنای دلم
رهِ اشکم که فقط ازرخ ورخسارکه نیست
مثل دریاشده دامان وجودم زغمت
هرچه فریادزنم،ساحلِ غمخوارکه نیست
رخ نمابازبیا بشنوی آوازه ی عشق
طی این مرحله هرگز،به تودشوارکه نیست
شده پر ازغم هجران توهرگوشه ی لب
دل بگویدغزلاتی لب گنه کار،که نیست
لبِ (میلاد) نکن فاش تو اسراردلت
پَسِ آن پرده تما
این کیفها کاملا دستبافت و قابل شستشو میباشد.در استان یزد بافت می شود و هزینه ارسال ۱۴تومان است.تمام مدلهادر رنگ دلخواه مشتری بافت می شود.
به مناسبت عید مبعث به تمام سفارشاتی که تافردا ثبت شود یک عدد کیف پول اشانتیون داده می شود.

دقایقی پیش
تلفن:۰۹۱۳۸۵۸۵۵۱۸
هشدار پلیس:
لطفا پیش از انجام معامله و هر نوع پرداخت وجه، از صحت کالا یا خدمات ارائه شده، به صورت حضوری اطمینان حاصل نمایید.
دسته‌بندی:کیف/کفش/کمربند
محل:اصفهان، چهارباغ خواجو
نوع آگهی:ز
معرفی کتاب به مناسبت مبعث رسول اکرم
کتاب: مجلس در قصّه رسول (ص)
کتابی است کهن، با زبانی ساده و بیانی دلنشین، برآمده از دل سنّتِ «سیره‌نویسی» و آیین «مجلس‌گویی» در قرنهای پنجم و ششم. نویسنده در این کتاب، به مطالعه تاریخ صدر اسلام با تکیه بر زندگی رسول خدا (ص) می‌پردازد و سرگذشت ایشان را از سالهای پیش از تولّد تا زمان رحلت آن حضرت، به طرزی جذّاب، داستانی و در عین حال بر پایه داده‌های مستند تاریخی، روایت می‌کند.

کتاب: طب النبی
گردآوری: جابر رض
یک: دیروز که اولین روز سال ۹۹ بود، به احترام شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام که در همان روز بود، سال نو را تبریک نگفتم و تبریک و شاد باش را برای امروز گذاشتم. پس حالا هم عید نوروز و هم عید مبعث را تبریک می‌گویم و برای تک‌تک‌تان آرزوی سالی به دور از بیماری و بلا و پر از سلامتی دارم.
دو: صبح که از خواب پاشدم احساس می‌کردم خیلی خوابم میاد و بدنم کوفته است. یکم که فکر کردم یادم اومد که دیشب ساعت‌هارو جلو بردن. من همیشه دو روز از سال رو با ساعت مشکل
شهادت غم انگیز حضرت رقیه بر اساس 3 منبع
شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:
عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.
پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.
مردی به پیامبر اکرم(ص) گفت :
مرا از اخلاق نیکو(و یا نیکوترین اخلاقها) خبر دهید...
حضرت محمد(ص) فرمودند :
بخشیدن کسی که به تو ستم کرده است ؛
ایجاد رابطه با کسی که با تو قطع رابطه کرده است ؛
دادن کمک به کسی که تو را محروم کرده است ؛
و گفتن کلام حق ، گرچه علیه تو باشد.
_پرسشهای مردم و پاسخهای رسول اکرم(ص)
☆&☆&☆ مبعث مبارک☆&☆&☆
مردی به پیامبر اکرم(ص) گفت :
مرا از اخلاق نیکو(و یا نیکوترین اخلاقها) خبر دهید...
حضرت محمد(ص) فرمودند :
بخشیدن کسی که به تو ستم کرده است ؛
ایجاد رابطه با کسی که با تو قطع رابطه کرده است ؛
دادن کمک به کسی که تو را محروم کرده است ؛
و گفتن کلام حق ، گرچه علیه تو باشد.
_پرسشهای مردم و پاسخهای رسول اکرم(ص)
☆&☆&☆ مبعث مبارک☆&☆&☆
با اعلام گرانی غیر عادی و ناگهانی بنزین و شوکه شدن مردم باعث عکس العملها و نا رضایتی گسترده در میان مردم شد. چون این گرانی به صورت ناگهانی و چند برابری بود که به نظر اینجانب چند نکته رسید عرض می کنم :
۱- بدون هیچ اغماضی این کار به صورت دفعی و ناگهانی خود ایجاد شوک عصبی بر جامعه شد. چرا این مدعیان تدبیر عقلشان به این نکته نرسید که انجام چنین مصوبه ای باعث نارضایتی گسترده می شود و ممکن است کشور دچار بحران شود؟ باید عرض کنم اتفاقا خوب هم می دانند و
با اعلام گرانی غیر عادی و ناگهانی بنزین و شوکه شدن مردم باعث عکس العملها و نا رضایتی گسترده در میان مردم شد. چون این گرانی به صورت ناگهانی و چند برابری بود که به نظر اینجانب چند نکته رسید عرض می کنم :
۱- بدون هیچ اغماضی این کار به صورت دفعی و ناگهانی خود ایجاد شوک عصبی بر جامعه شد. چرا این مدعیان تدبیر عقلشان به این نکته نرسید که انجام چنین مصوبه ای باعث نارضایتی گسترده می شود و ممکن است کشور دچار بحران شود؟ باید عرض کنم اتفاقا خوب هم می دانند و
گریه کن گریه که آمد اربعینباز هم رنگ عزا دارد زمین
رنج و درد و ناله و ظلم و ستمتاول و زخم زبان و آه و غم
یک بیابان ناله یک دنیا عزاکودکان و ناله ی واحسرتا
هر چه بادا باد با حالی غمینشرح کوتاهی دهم بر اربعین
اشک و آه و اضطراب کودکانناله ی جانسوز هر پیر و جوان
راه طولانی و درد و رنج وغمسیلی و شلاق و بیداد و ستم
بر سر نیزه سر خورشید و ماهپای نیزه ناله و افغان و آه
عرض حالی با برادر داشتنپرچم اسلام را افراشتن
یک حسین(ع) و یک جهان دل نزد اویک برادر بی نه
سلام و درود بر حضرت خاتم و فخر دو عالم محمد مصطفی ص که حبیب حق گشت و حلاوت یکتا پرستی را به جهانیان چشاند درود و هزاران صلوات بر ایشان که پیام خودشناسی و خداشناسی را در جهان آکندند و قرآن کلام حق را به ما هدیه دادند، عید مبعث عید شروع بندگی مخلصانه بر تمامی مسلمانان جهان بسیار مبارک باد، هنوز هم هستند مسلمانانی در گوشه گوشه ی دنیا که به جرم اعتقاداتشان عمار گونه و سمیه وار شرحه شرحه می شوند و جای بسیار سپاس دارد از خدای رحمان که در جایی به دنیا
تواتر حدیث غدیر در کلام خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلی
علامه حلی رضوان الله علیه می‌نویسد:
قال: و لحدیث الغدیر المتواتر. 
أقول: هذا دلیل آخر على إمامة علی ع و تقریره أن النبی صلى الله علیه و آله قال فی غدیر خم و قد رجع من حجة الوداع معاشر المسلمین أ لست أولى بكم من أنفسكم قالوا بلى قال صلى الله علیه و آله من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. و قد نقل المسلمون كافة هذا الحدیث نقلا متواترا .
او (
ازدواج آسان دو امدادگر سازمان هلال احمر شهرستان زرند
امروز صبح در پست نوروزی شهید علی عظیمی دو امدادگر این مرکز به مناسبت عید سعید مبعث مروج ازدواج آسان شدند.
به گزارش ندای زرند ، صالحی ریاست سازمان هلال احمر شهرستان در این رابطه گفت : از آنجا که عید مبعث است و پیامبر بزرگوار ما همیشه به ازدواج آسان سفارش فرموده اند این برنامه را در ورودی شهر در برابر دید همگان به اجرا در آوردیم. 
وی افزود در این روز ضمن اهمیت دادن به خواسته جوانان و جلوگیری
یکی از رویاها و آرزوهام اینه که دیشب و امروزی در حرم حضرت امیر باشم.
این در شرایطیه که در این دو روز حتی نتونستم در حرم حضرت ثامن باشم.
توفیقاتم به شدت و به وضوح تنزل پیدا کرده و هیچ بودنم رو به چشم می‌بینم.
راستشو بخواید کم کم دارم به اندیشه‌های جبرگرایی متمایل میشم.
:/

+عید تون خیلی مبارک.
دو ساله که در عید مبعث احساس شرمندگی مفرط دارم بابت تصمیمی که دو سال پیش گرفتم و عملی نشد. اما نمیذارم این حس سال دیگه هم تکرار بشه. با اینکه این که واقعا از
باری به عزّتت ای سید و مولای من، به راستی سوگند می خورم، اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری، در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان و به درگاهت بانگ بردارم همچون بانگ آنان که خواهان دادرسی هستند و هر آینه به آستانت گریه کنم چونان که مبتلا به فقدان عزیزی می باشند و صدایت می زنم: کجایی ای سرپرست مؤمنان، ای نهایت آرزوی عارفان، ای فریادرس خواهندگان فریادرس، ای محبوب دلهای راستان و ای معبود جهانیان، آیا این چنین است، ای خ
بعضی از افراد نسبت به  بقیه مورد توجه بیشتری قرار دارند و به همین دلیل در مواقع مختلف در صورت نیاز به کمک و یا نیاز به راهنمایی اشخاصی هستند که داوطلبانه این کار را برایشان انجام دهند و گاهی حتی اضافه بر نیاز!
ازین دسته آدمها که مورد توجه بقیه بودند و یا هستند دوری کرده ام.   و فقط زمانی که با اشاره و یا مخاطب مستقیم قرار دادن من،  اقدامی میکنم. در غیر اینصورت بقیه هستند و درد او و نیاز او را همان بقیه پاسخگو خواهند بود.
این موضوع برای غریبه ها
+ دیروز من نرفتم دیگه باهاشون. خودشون جواب بیوپس رو بردن. همون طور ک از اول هم معلوم بود متاستاز بودن اون توده ها. فعلا حرفی در مورد پرتو و اینا نزده. ولی یه سی تی ساده و یه عکس هسته ای برا هفته دیگه باید برم انجام بدم ببرم تا بعد معلوم کنه میخواد چکار کنه. منی که نه میخوام برا اینا دارو بخورم نه میخوم پرتو ببرم این عکس و سی تی رفتن هم بیهوده است دیگه! چه کاریه آخه!؟!
+ خدا جونم. به جون خودت لازم نیست همشو با هم سرازیر کنیا! من هستم تو هم هستی... کسی جای
خلاصه روز هفتمدر هنگام بروز اغتشاش در رابطه، فشار مالی، فقدان سلامت یا مشکلات کاری، وضعیت هایی منفی به وجود می آید که دلیل آن فقدان شکرگذاری در طی دوره ای طولانی است. اگر ما برای هر موردی در زندگیمان شاکر نباشیم، ناخودآگاه قدر آن را ندانسته ایم. بی اهمیت دانستن نعمات الهی عامل عمده منفی گرایی است.وقتی قدر نعمات الهی را ندانیم، در عوض شکرگزار نیستیم و رویداد معجزه را در زندگیمان متوقف میکنیم.وقتی قدر چیزی را ندانی، نتیجه ی آن گله و شکایت و اف
دیروز کتاب میشل اوباما رو می‌خوندم و به داستان قابل فکری رسیدم. باراک اوباما زندگی سخت و پر از بی توجهی والدینش داشته؛ ولی هیچوقت درگیر اونها نبوده و در عوض همش به فکر تغییرات مثبت در آینده بوده. بعلاوه انسان خوشحال و رو به رشدی هست.
با یه برآورد حال خودم، دیدم دوست دارم یه تغییرات اساسی تو حال روز خودم بوجود بیاورم.
احساس خوشبختی و نشاط، یک ویژگی درونی هست و برعکس اون هم احساس خراب بودن اوضاع و سخت بودن زندگی و مظلوم بودن و غمگین بودن و خسته
اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی؟ هوم. ولی میدونی تقدیرش چقدر منو یاد تو میندازه؟ اونجاش که میگه عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی می‌پره. یا اونجا که میگه راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی. هوم.
 
آخرین پست ناله‌ی عشقی. تامام.
بسم رب الحسین 
از امروز تصمیم گرفتم برای همیشه ناله کردن و بس کنم
و چیزی از سختی های زندگیم هیچ جایی نه حرفی بزنم نه جایی بنویسم
توکل بر خدا 
معتقدم هرچی بگم و گله کنم نه تنها مشکل حل نمیشه بلکه بیشتر هم میشه
همینجا از هکه حرف هایی که زدم توبه میکنم:-/
واقعا نیتم فقط خالی شدن ذهنم و ارامشم بود اما دریغ از اندکی خالی شدن ذهن
دریغ از آرامش
امشب از رسول مهر و مهربانی کمک میخوام کمی بهم تحمل و صبر بده
باید برای این منظور یکم روابطم و محدودتر کنم!!! 
ف
صدای طبل و زنجیرمی آید از خیابان
غمی نشسته امشببه قلب پیر و جوان
صدای واحسیناپیچیده در هر کجا
زنده شده دوبارهخاطره ی کربلا
گردیده یک عالمیدر سوگ او سیه پوش
مردم همه عزاداربا اشک و غم هم آغوش
آمد محرمُ بازصدای اشک و ناله
روئیده در کربلاگل های سرخ لاله
روز مَبْعَث بر پایهٔ باورهای اسلامی و به استناد تاریخ دین اسلام، روزی است که محمد، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. مسلمانان معتقدند او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی الله به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بت‌پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. محمد در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی می‌کرد.
عید مبعث
خوشنویسی سورهٔ علق

برپایی توسط
شیعیان

اهمیت
گرامیداشت آغاز رس
هفته بعد سه تا میانترم دارم :/ دوتای اونا تو یه روز برگزار میشه. در وصف یکی از امتحانا، گفتن انقدر سخته که استاد حتی زحمت تصحیح کردن و محاسبه نمره ها رو به خودش نمیده. ضربه نهایی اون‌جا وارد میشه که آخر هفته باید برم مهمونی خانوادگی :(
بسم الله الرحمن الرحیممدتی ست که سرطان سینه پیچک شده و از تنش بالا رفته اما درد و دارو و ...می گوید: "حالم خوش نیست و نایی در بدنم نمونده ولی نمی خوام غر و ناله کنم. می خوام از این دروازه استفاده کنم برای پل زدن به خدا"و الی الله ترجع الامور ...*منزوی
خلاصه روز هفتمدر هنگام بروز اغتشاش در رابطه، فشار مالی، فقدان سلامت یا مشکلات کاری، وضعیت هایی منفی به وجود می آید که دلیل آن فقدان شکرگذاری در طی دوره ای طولانی است. اگر ما برای هر موردی در زندگیمان شاکر نباشیم، ناخودآگاه قدر آن را ندانسته ایم. بی اهمیت دانستن نعمات الهی عامل عمده منفی گرایی است.وقتی قدر نعمات الهی را ندانیم، در عوض شکرگزار نیستیم و رویداد معجزه را در زندگیمان متوقف میکنیم.وقتی قدر چیزی را ندانی، نتیجه ی آن گله و شکایت و اف
با عرض تبریک و شاد باش  عید بزرگ مبعث خدمت تمامی مسلمانان جهان ، پایگاه اینترنتی جناب حجت الاسلام حامد کاشانی را به شما عزیزان معرفی می کنیم.
این پایگاه به جمع آوری و انتشار سخنرانی ها و آثار جناب حجت الاسلام کاشانی در زمینه های مختلف از جمله تاریخ تحلیلی اسلام و سیره اهل بیت سلام الله علیه می پردازد. شنیدن و مطالعه سخنرانی ها و  آثار ایشان را در اوقات فراغت و روزهای در خانه ماندن به شما پیشنهاد می کنیم.
http://www.hkashani.com
برگزیده های این پایگاه،
اعتراف ابن مغازلی به صحت حدیث غدیر
ابن مغازلی از علمای اهل تسنن پس از نقل حدیث غدیر می‌نویسد:
٣٩- قال: أبو القاسم الفضل بن محمد: هذا حدیث صحیح عن رسول الله صلى الله علیه وسلم وقد روى حدیث غدیر خم عن رسول الله صلى الله علیه وسلم نحو من مائة نفس منهم العشرة، وهو حدیث ثابت لا أعرف له علة، تفرد علی علیه السلام بهذه الفضیلة، لیس یشركه فیها أحد.
ابو القاسم فضل بن محمد گفته است: این حدیث صحیح (حدیث غدیر) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است و ح
ملغمه. آش درهم‌جوش از هزار چیز منافی و متناقض در یک لحظه، در یک غزل. تماما در حال انکار خویش. ملغمه‌ای از حسِ گناه و سرزنش خود. کنایه به معشوق. ناله از دل از کف‌رفته، نهیب بر ستمگری معشوق. ستایش خود، ستایش معشوق و جسم و کوویش و هرچه که به او مربوط است...
دریغا که بار دگر شام شدسراپای گیتی سیه‌فام شد
همه خلق را گاهِ آرام شد
بجز من که درد و غمم شد فزون
جهان را نباشد خوشی در مزاج 
به جز مرگ نَبْوَد غمم را علاج 
ولیکن در آن گوشه در پای کاج 
چکیده ست بر خاک"  سه قطره خون"
امروز دوباره دم غروب دو گربه زیر باران سیل آسا در پناه دیواری که پله های اضطراری ر‌وبه رو به آن چسبیده اند مشغول عشقبازی با ناله های بلند خراشیده بودند .بی اختیار  یاد "سه قطره خون هدایت"  یاد این تصنیفی که در آن داستان توسط"  عباس "خ
برائت خداوند متعال از معاویه در روز غدیر
علی بن ابراهیم قمی قدس الله روحه الشریف عالم و مفسر بزرگ شیعه در مورد آیات ۳۱-۳۴ سوره قیامت می‌نویسد:
كان سبب نزولها ان رسول الله صلى الله علیه وآله دعا إلى بیعة علی یوم غدیر خم فلما بلغ الناس واخبرهم فی علی ما اراد الله ان یخبر، رجعوا الناس، فاتكأ معاویة على المغیرة بن شعبة وابی موسى الاشعری ثم اقبل یتمطى نحو اهله ویقول ما نقر لعلی بالولایة (بالخلافة خ ل) ابدا ولا نصدق محمد مقالته فیه فانزل الله جل ذك
عید سعید مبعث مصطفاستشور و شعف دردل اهل سماست
ورد لب اهل سما احمد(ص) استاو که به حق منتخب ایزد است
آمده از عرش خدای جلیلقاصد پیغام خدا، جبرئیل
بوی خدا می دهد آوای اوعالم هستی به تماشای او
غار حرا مقصد و مقصود اوستاحمد(ص) مختار که مشهود اوست
غار حرا نقطه پرگار عشقآمده جبریل به دیدار عشق
چشم گشود و رخ خورشید دیدمیسره تا میمنه امید دید
گفت خداوند، سلامت نمودقد رسای تو قیامت نمود
خیز و بخوان نغمه ی قالو بلیچون که تو هستی به همه رهنما
ای که تویی با
مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ذریته

گشته بلبل چهچه زن امروز در شور و نوا

طوطی و طاووس و هدهد آمد از شهر صبا

قمری و دُرّاج و تیهو شد غزلخوان با صفا

صندل و عود و صنوبر گشته یکسر پا بجا

پیک وحیِ حق رسید ایدل به نزد مصطفی


 
ادامه مطلب
شب شهادت حضرت زهراس.
شب شهادت مادره.
قسمت شد بیام‌ حرم امام رضا(س).
شب سختیه.
قلب تمام آل الله از جمله آقا امام زمان (عج) تحت فشار و حزن و اندوهه.
آقا جان!
امشب تنها کاری که می تونم بکنم همراهی با آه و سوز ناله شماست.
لیاقتی نیست که صداتون رو بشنوم ...
اما آقا جان!
قلب منم محزونه.
اشک هام جاریه ...
دریاب این حقیر رو ...
دیشب به تب و لرز و نفس تنگی و نخوابیدن گذشت. امروز هم به تب و لرز، گریه، بدن درد، سرگیجه و ناله و مرگ گذشت. از دستی که داره کنده میشه هم نگم، خدایا مشکلی ندارم این چیزا رو میدی به آدم، ولی ناموسا چندتا چندتا نه، یکی یکی بده آدم بتونه هندل کنه. سه تا کاپشن، سه تا پتو... 
+ بخاطر کارنامم فلش بهم داد مدرسه و از الان ذوق اینو دارم که خدا جون ینی چی بریزم توش بعد کنکور ؟:))) اسکل :)))
مبعث رسول اکرم(ص)


 
بی ‏تاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز می‏ گردد.اینک ندای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» در جانِ روشن پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله طنین انداخته است .قرآن، بر قلب مبارک پیامبری نازل می‏ شود که امین وحی است و دلسوز مؤمنان...مردی از نسل ابراهیم، به پیامبری مبعوث می‏ شود تا دیگر بار کعبه را از آلایش بت‏ها پاک سازد.پیامبری می ‏آید تا تجلی رحمتِ خداوند باشد... -------------------------------------------------بعثت
پیغمبر اسلام یا برانگی
اهنگ مریم چرا با ناز متن کیفیت بالا 320 و لینک مستقیم : مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی به جانم شعله افکندی مرا دیوانه کردی امشب چه با ناله غم از هر دیده می بارد دلم در سینه می نالد مرا دیوانه کردی مرا دیوانه ...
اهنگ مریم چرا با ناز متن کیفیت بالا 320 و لینک مستقیم 
مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی
به جانم شعله افکندی مرا دیوانه کردی
امشب چه با ناله
غم از هر دیده می بارد
دلم در سینه می نالد
مرا دیوانه کردی مرا دیوانه کردی
رفتی مرا تنها به دست غم
اهنگ مریم چرا با ناز متن کیفیت بالا 320 و لینک مستقیم : مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی به جانم شعله افکندی مرا دیوانه کردی امشب چه با ناله غم از هر دیده می بارد دلم در سینه می نالد مرا دیوانه کردی مرا دیوانه ...
اهنگ مریم چرا با ناز متن کیفیت بالا 320 و لینک مستقیم 
مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی
به جانم شعله افکندی مرا دیوانه کردی
امشب چه با ناله
غم از هر دیده می بارد
دلم در سینه می نالد
مرا دیوانه کردی مرا دیوانه کردی
رفتی مرا تنها به دست غم
کالبدم بدنم جسمم همون هست که سابق بود. ولی روحم ریزش کرده...
انگار یکی دست و پا داره اما لمس شده  و فلج هست.
یه بخشی از من نیست. احساس پیچکی رو دارم که دیوارش ریخته.
حواسم هست باید به خودم مسلط باشم و از خودم مراقبت کنم اما فرصت دلسوزی و آه و ناله به خودم ندم. 
به قول امیر وضعیت سفید : ( که چقدر شبیه بود احوالاتش به احوالات من) قوی باش مرد! 
دریغا که بار دگر شام شدسراپای گیتی سیه‌فام شد
همه خلق را گاهِ آرام شد
بجز من که درد و غمم شد فزون
جهان را نباشد خوشی در مزاج 
به جز مرگ نَبْوَد غمم را علاج 
ولیکن در آن گوشه در پای کاج 
چکیده ست بر خاک سه قطره خون
امروز دوباره دم غروب دو گربه زیر باران سیل آسا در پناه دیواری که پله های اضطراری ر‌وبه رو به آن چسبیده اند مشغول عشقبازی با ناله های بلند خراشیده بودند .بی اختیار  یاد "سه قطره خون هدایت"  یاد این تصنیفی که در آن داستان توسط"  عباس "خوا
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
 
حضور تو تنها نفس می دهد
به حال و هوای شب قدرها
 
پر از التماس است و آقا بیاست
در عمق صدای شب قدرها
 
الهی نگاهی کن از روی لطف
به آقا بیای شب قدرها
 
برای تمنای روز ظهور
می افتم به پای شب قدرها
 
کمی نقد عشق و عنایت بریز
به دست گدای شب قدرها
 
مریض فراقیم یابن الحسن
تو هستی دوای شب قدرها
 
به حق علی و به حق الحسین
به این ناله های شب قدرها
 
مرا یک سحر کاش مهمان کنی
نجف کربلای شب قدرها

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روزهایی که می نویسم..